آواز

 ساعت حدود  19:25 بود که درهای حیاط تالار وزرات کشور باز شد و بعد از تشکیل چند صف طویل در قسمت حیاط و پشت دستگاه های بارکد خوان ، چندین دقیقه بر تعداد نفرات  این صف ها افزوده شد. به نظر من تشکیل این صف ها برای چک کردن بار کد تک تک بلیط ها بود که توسط کامپیوتر باید انجام میگرفت که این طرح هم با شکست روبرو شد و هرکس تنها با نشان دادن بلیط توانست وارد سالن اصلی شود و تلاشهای چند نفر برای راه انداختن کامپیوترها فایده ای نداشت.

بی برنامه گی در اجرای کنسرت موج میزد و بازار داغ سیاه ؛ علاقه مندان به استاد شجریان را به دام خود می انداخت.تا جایی که بنده خودم با چشمان خودم دیدم که بلیط 10 هزار تومانی همکف به قیمت 60 هزار تومان به یکی از علاقه مندان فروخته شد.ولی مسائلی چون: تاخیر در شروع برنامه ،بازار سیاه ، نبود پارکینگ ، نبود سرویس بهداشتی لازم ، ازدحام جمعیت ، نبود بوفه های متعدد ، خراب بودن آسانسور ، خراب بودن پله برقی و.... در برابر انتظار دیدن استاد شجریان هیچ بود! خلاصه دیشب یکی از شب های به یاد ماندنی عمر من بود.

و بالاخره برنامه ساعت 21:15 (شاید با چند دقیقه اختلاف) با ورود استاد شجریان ، مژگان شجریان ، مهرداد ناصحی ، حامد افشاری ، محمد رضا ابراهیمی ، مهدی امینی و حمید قنبری از سمت چپ صحنه و با ورود مجید درخشانی ، حسین رضایی نیا ، رامین صفایی ، کاوه معتمدیان ، سینا جهان آبادی ، شاهو عندلیبی و رادمان توکلی از سمت دیگر صحنه آغاز شد.

همانطور که مستحظرید برنامه دو بخش داشت که بخش اول در دستگاه همایون بود (به نام رندان مست) و بخش دوم در دستگاه شور (به نام مرغ خوشخوان) اجرا شد . کسانی که به هر دلیلی امسال موفق نشدند در کنسرت استاد شجریان حضور پیدا کنند،میتوانند منتظر انتشار کاست این دو بخش کنسرت باشند که احتمالا به زودی هم روانه بازار میشود(طبق اعلام استاد شجریان این برنامه قبل از اجرای کنسرت ضبط شده است).فکر میکنم اسم این کاست ها " رندان مست " و  " مرغ خوشخوان " باشد(چون اسم بخش اول کنسرت که در دستگاه همایون بود به خاطر وجود تصنیف رندان مست  در برنامه ، رندان مست نام گرفته بود و بخش دوم هم به همین صورت مرغ خوشخوان نام داشت).ضمناً در شب پنجم حضور فرهاد فخر الديني و صديق تعريف به چشم مي آمد.

اوایل برنامه که همگی محو  استاد و گروه بودند و به چیزی غیر از این فکر نمیکردند . ولی بعد از تصنیف باد صبا ، تازه خیلی ها فهمیدند که چه اثر بدیعی را از دست داده اند و کم کم موبایل ها از جیب و دوربین ها از کیف در می آمدند و اینجا بود که کار برگزار کنندگان کنسرت سخت تر شد. بنده تا تصنیف مرغ خوشخوان که آخرین برنامه کنسرت بود جرئت و رقبتی برای ضبط کردن برنامه ها نداشتم ولی وقتی دیدم این تصنیف هم ممکن است از دست برود (با عرض شرمندگی و معذرت از دوستان مراقب ) این تصنیف زیبا را ضبط کردم و از آن شب خاطره انگیز یک هدیه برای شما آوردم.البته با انتشار این تصنیف نه تنها قانون کپی رایت پایمال نمیشود بلکه علاقه خیلی ها برای تهیه کاست کنسرت افزایش پیدا میکند.

بعد از ضبط این تصنیف قانوناً برنامه تمام شد ولی طبق معمول با درخواست مکرر دوستداران اعم از تشویق و جیغ و داد! ، اعضای گروه دوباره به جایگاه خود برگشتند تا تصنیف مرغ صحر را زیباتر از همیشه اجرا کنند . برای ضبط این تصنیف کسی مانعی ایجاد نکرد (البته به علت زیاد بودن دوربین ها و موبایل ها ، نمیتوانست بکند) و تقریبا نود درصد حاضران این تصنیف زیبا و قدیمی و البته کمی  سیاسی را چه به صورت تصویری و چه به صورت صوتی ضبط کردند. همخوانی حاضران با استاد در این تصنیف نکته بسیار جالب این کنسرت بود که باعث شد بزرگترین گروه کُر کشور به جمعیت حداقل 2000 نفر تشکیل شود. صدای مژگان شجریان و تحریرهای او در این تصنیف نمایان تر شد . قطعا احساسی ترین قسمت کنسرت همین قسمت بود و واقعا نمیشد جلوی سرازیر شدن اشکها را از چشم گرفت.به نظر شما دلیل این همه ناله سرکردن مرغ سحر چیست؟!!بنده هم مثل بقیه مرغ سحر را با موبایل فیلم گرفتم.به علت کم بودن کیفیت دوربین موبایل بنده (K750) فکر نمیکنم برای انتشار در وبلاگ مناسب باشد ولی اگر کسی دوست داشت بنده برایش ایمیل میکنم.و بالاخره برنامه راس ساعت 12:13 با تشویق های بی امان حاضران به اتمام رسید.

.....................................................................

.....................................................................

تصنیف مرغ خوشخوان را  در زیر میتوانید دانلود کنید. همانطور که قبلا گفتم به دلیل پایین بودن نسبی کیفیت فایل و تک بودن این تصنیف ، قرار گرفتن این لینک در وبلاگ آواز به معنای نقض قانون کپی رایت نیست و فقط برای شنیدن علاقه مندان است و بس. پیشنهاد میشود تصنیف را با کیفیت 128 دانلود کنید.

با تشکر .م. معتمد

07/04/1387

شعر بر اساس تصنیف نوشته شده و ترتیب اصلی را ندارد.

یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور

کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور

]این دل غم دیده حالت به شود دل بد مکن

وین سر شوریده بازآید به سامان غم مخور

گر بهار عمر باشد باز بر تخت چمن

چتر گل در سر کشی ای مرغ خوشخوان غم مخور [2

هان مشو نومید چون واقف نه ای از سّر غیب

باشد اندر پرده بازی های پنهان غم مخور

در بیابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم

سرزنش ها گر کند خار مغیلان غم مخور

دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نرفت

دائماً یکسان نباشد حال دوران غم مخور

گرچه منزل بس خطرناک است و مقصد بس بعید

هیچ راهی نیست کان را نیست پایان غم مخور

]حال ما در فرقت جانان و ابرام رقیب[2

]جمله میداند خدای حال گردان غم مخور[2